معشوق دي ماهي

دل كه ميخواهد به عشق تو ،گلستاني شود

مثل پاييزي كه عاشق شد ،زمستاني شود

ماه هاا رو مي شمارم ،آذرش راهي شود

اوج خوشبختي ست ،كه معشوقت يه دي ماهي شود

زادروزت چون طبيبي ،مرهم جانم شود

عشق تو در دل و جان ،يك عمر مهمانم

شود

اسم تو در دفتر دل ،سرو سامانم شود

زندگي رو با تو ميخواهم ،كه خواهانم شود

در عجب ،از اين همه مهري كه در دل جاشود

قاب عكس خالي كنج اتاق ،از ما شود

حرف خوشبختي كه هرجا شد ،نشان از ما شود

شب كه ميبندم چشامو ،صبح به رويت وا شود

ماه هاا رو مي شمارم ،آذرش راهي شود

اوج خوشبختي ست ،كه معشوقت يه دي ماهي شود